آسیب مغزی پسر جوان در خانه فساد!
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۷۲۲۴۸
پلیس در پرونده آسیب مغزی یک جوان در خانه نامزدش متوجه شد همسایهها بارها از شهلا و مادرش شکایت کرده و مدعی شدهاند این مادر و دختر خانهشان را به محل فساد تبدیل کردهاند.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از شهریور ماه سال گذشته به دنبال انتقال پیکر نیمه جان پسری جوان به نام نیما به بیمارستان بهارلو آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دوست نیما به نام نادر که وی را به بیمارستان منتقل کرده بود به مأموران گفت: نیما به خانه نامزدش شهلا در شهرری رفته بود که شهلا با من تماس گرفت و گفت حال نیما بد شده و باید او را به بیمارستان منتقل کنیم. شهلا میگفت نیما بیشتر از ۱۰ قرص متادون خورده است. من بلافاصله خودم را به آنجا رساندم و با اورژانس تماس گرفتم.
با اظهارات این مرد، شهلا تحت بازجویی قرار گرفت. وی گفت: آن روز تلفنی با نیما صحبت میکردم که با هم بحث کردیم. او سپس مقابل خانهمان آمد. نمیخواستم اجازه بدهم وارد خانه شود، اما وقتی دیدم مشروب خورده و حال طبیعی ندارد در را باز کردم. بحث میان ما بالا گرفت و چندین قرص متادون خورد تا آرام شود، اما حالش بد شد.
با اظهارات این زن، مأموران به بررسی و پرس و جو از همسایهها پرداختند و مشخص شد همسایهها بارها از شهلا و مادرش شکایت کرده و مدعی هستند این مادر و دختر خانهشان را به محل فساد تبدیل کردهاند.
به این ترتیب مأموران ۳ هفته خانه شهلا و مادرش را زیرنظر گرفتند و مشخص شد در این مدت افراد مشکوکی به آنجا رفت و آمد دارند. بدین ترتیب شهلا بازداشت شد و ادعای جدیدی را مطرح کرد.
وی گفت: من و نیما از ماهها قبل باهم آشنا شدیم. او به خانه ما رفت و آمد داشت و ما قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم، اما چند روز پیش از اینکه حال نیما بد شود با هم دعوا کردیم. به او تأکید کردم که دیگر حق ندارد به خانه ما بیاید. اما او آخرین بار با حال بدی مقابل خانهمان آمد. وقتی حال و روزش را دیدم و، چون میدانستم قبلاً هم چندبار دست به خودکشی زده بود در خانه را برایش باز کردم. از من خواست تا برای آرامش قرص متادون به او بدهم. من هم یک قرص به او دادم، اما بعداً متوجه شدم چندین قرص خورده است.
این ادعا در حالی مطرح شد که پزشکی قانونی اعلام کرده بود نیما حدود ۳۰ قرص متادون و ۳۰ قرص کلونازپام مصرف کرده است و آثار ضرب و شتم بر بدن وی نمایان است.
شهلا در بازجوییهای بعدی درباره آثار ضرب و شتم گفت: من با نیما هیچ مشکلی نداشتم که بخواهم او را کتک بزنم یا نقشه قتل او را بکشم. او وقتی به خانهمان آمد سر و وضع درستی نداشت و میگفت با شخصی درگیر شده است. او اهل دعوا و درگیری بود و احتمالاً هم قبل از اینکه به خانه من بیاید با یک نفر درگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
وی درباره شکایت همسایهها مبنی بر اینکه خانهاش را تبدیل به خانه فساد کرده بود نیز گفت: ما با کسی در ارتباط نیستیم. فقط نیما به خانه ما رفت و آمد داشت که قرار بود با هم ازدواج کنیم گاهی اوقات هم نامزد مادرم به خانهمان رفت و آمد دارد.
در حالی که نیما در بیمارستان از کما خارج شده بود پزشکان اعلام کردند، به علت قطع چند ثانیهای اکسیژن، وی دچار عارضه مغزی شده و دیگر نمیتواند حرکت کند و ممکن است هیچگاه نتواند دست و پایش را تکان دهد.
با این اظهارنظر برای شهلا کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
وی قرار است به زودی از خود دفاع کند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: خانه فساد قرص متادون خانه ما همسایه ها ضرب و شتم رفت و آمد خانه مان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۷۲۲۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با نیما یوشیح: آی آدمها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! (+فایل صوتی)
“آی آدم ها” آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید آن زمان که مست هستید، از خیال دست یابیدن به دشمن آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را تا تواناییِ بهتر را پدید آرید آن زمان که تنگ میبندید بر کمرهاتان کمربند در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان! آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید! نان به سفره جامهتان بر تن یک نفر در آب میخواند شما را موج سنگین را به دست خسته میکوبد باز میدارد دهان، با چشم از وحشت دریده سایههاتان را ز راه دور دیده آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بیتابیاش افزون میکند زین آبها بیرون گاه سر، گه پا. آی آدمها! او ز راه دور، این کهنه جهان را باز میپاید میزند فریاد و امید کمک دارد آی آدمها که روی ساحلِ آرام در کار تماشایید! موج میکوبد به روی ساحلِ خاموش پخش میگردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش میرود نعرهزنان، وین بانگ باز از دور میآید: آی آدمها! و صدای باد هر دم دلگزاتر در صدای باد بانگ او رهاتر از میان آبهای دور و نزدیک باز در گوش این نداها: آی آدمها! آی آدمها! شعر آی آدم ها خوانش احمد شاملوکد صوت دانلود صوت اصلی کانال عصر ایران در تلگرام